نقدی بر نمایشگاه انفرادی «فرم و رنگ به مثابه موسیقی و رقص» جلال الدین سلطان کاشفی
به قلم : ترمه افضلی
«در این نمایشگاه، نقاشیهایم را به مثابه موسیقی و رقص در قلمرو خطوط و سطوح به کار گرفته و رنگها را کنار هم به روی سطح دو بعدی بوم قرار دادهام. خطوط را نیز با سود جستن از قلمگیری برگرفته از نگارگری ایرانی، در قالب فضایی مطلقا انتزاعی، به کار بستهام».
این توضیحات، بخشی از بیانیهی «جلال الدین سلطان کاشفی» برای نمایشگاه اخیر خود در تهران بود که بهترین مقدمه برای شروع نقدی بر گالری اوست.
جلال الدین کاشفی را ممکن است به خاطر کتاب : ” تاریخ چاپ دستی ” و مطالعاتش در مورد نگارگری بشناسیم . او متولد ۱۳۲۳ در تهران، استاد دانشگاه هنر تهران و اصفهان و دکتری زیبایی شناسی از دانشگاه سوربن است. از حدود سالهای ۱۹۷۰ بود که آزمودنیها و تجربههای هنریاش از نگارگری و مینیاتور، کم کم به سمت نقاشی انتزاعی متمایل شد. البته که در همان نگارگریهایش هم از ذرهگرایی فاصله و تا حدی راه مکتب صفوی را پیش گرفت و این رویکرد کم کم او را به فضایی نزدیک کرد عاری از بعد، پرسپکتیو، شئ نگاری و انسان نگاری. چه بسی بتوان ارثیهی دوران نگارگریاش را در تابلوهای انتزاعی او «رنگ» و منحنی های سیال خطوط دورگیری دانست.
کاشفی در استفاده از رنگها جسور است؛ گاهی تابلوهایش را با طیف رنگی مونوکروم میآراید و گاهی رنگهای تند و تیز و پرهیاهو را در کنار رنگهای کم سر و صدا و خنثی قرار میدهد. این همان چیزی است که خود از آن سخن میگوید؛ همان همنوایی موسیقی رنگها بر بوم، بی هیچ شتاب وفشار و هیاهو .
در آثار او رنگها هر کدام گویای جز از کل، در فضای بی انتهای انتزاعی ذهن اویند و نمیتوان از فریاد و سکوت رنگها در آثار او غافل شد. رنگها آگاهانه و بی پروا بر روی صفحهی بوم پخش شدهاند و در پیچ و تابند، می چرخند و در حرکتند؛ گویی جان دارند و «میرقصند».
(جلال الدین سلطان کاشفی- بدون عنوان- ترکیب مواد روی بوم- ۱۴۰۰)
اگر از تاریخ خلق آثار که همگی در کنج بومهای کاشفی به خوبی نمایان هستند، غافل نشویم، متوجه میشویم که داستان فرم و رنگ در آثار کاشفی، سر دراز دارد. احتمالا سر کلاف خطوط به ظاهر در هم طرحهای انتزاعی او را بتوان در تابلویی متعلق به سال ۱۹۷۸ پیدا کرد که در پاریس کشیده شده است. از همین تابلو است که میتوانیم تکرار و تداوم فرمهای خمیده و فضاهای دو بعدی رنگین را در آثار او دنبال کنیم تا به سالهای اخیر برسیم.
«خطوط منحنی» عنصر تکرار شونده و پایهی ثابت نقاشیهای نمایش داده شده در گالری ویستا ازکاشفی است . خطوطی خمیده، گاه کوتاه، گاه بلند و عمدتا سیاه رنگ است . شاید بتوان نقطهی تمایز آثار او را با نقاشان انتزاعی چون «پالاک» و «کاندینسکی»، همین شیوهی حضور خطوط دانست؛ خطوط در آثار پالاک و کاندینسکی تند و تیز و پر تنش بر روی صفحهی بوم نقش بستهاند اما در آثار کاشفی خطوط نرم و روان، منعطف و سیال در فضای انتزاعی و دو بعدی بوم در حرکتند آنچنانکه گویی نجوا کنان سیال و آرام میتوانند در همه جای بوم رقصان و پیچان نفوذ کنند . به همین دلیل شاید بتوان رفتار لطیف خطوط کاشفی را به روحیهی به جا مانده از نگارگری و مینیاتور ایرانی نسبت داد.
وقتی حرف از موسیقی و رقص به میان میآید، اولین مفاهیمی که به ذهن متبادر میشوند، احتمالا حول محور حرکت، رهایی، سیالیت، ریتم و ضرباهنگ خواهند بود. هیچ چیز به اندازهی این کلمات نمیتوانند ماهیت و موجودیت موسیقی و رقص را بیان کنند. کاشفی هم با همین ایده، رنگها را در صحنهی جهان سیال موسیقی رها میکند، خطوط را در صفحهی موسیقی به رقص در میآورد و تنها بخشی از جهان ذهنیاش را زیر ذره بین میبرد و به نمایش میگذارد. اما چه چیزی بیشتر از همه میتواند نمایشگر ریتم و آهنگ در نقاشیهای او باشد؟
( عکس شمارهی ۳- جلال الدین سلطان کاشفی- بدون عنوان- رنگ روغن روی بوم- ۱۴۰۰)
اگر در عکس شمارهی (۳) دقت کنید، احتمالا خطوط ظریف و کوچکی توجهتان را جلب خواهد کرد. نیم دایرههای کوچکی که در کنجهای خمیده خودنمایی میکنند. این هلالها در بسیاری از آثار او دیده میشوند و شاید از اولین حسهایی که از این خطوط به مخاطب منتقل میشود، بتوان به حس ارتعاش امواج صدا و پژواک موسیقی در فضا اشاره کرد؛ گویی خطوط از خود صدایی منعکس میکنند و در نقاطی که خطها میشکنند، صدا نیز شکسته میشود؛ اینگونه طنین و موسیقی بر روی صفحهی بوم خودش را به چشم و گوش مخاطب میرساند.قطعا که میتوان از این خطوط تعاریفی دیگری نیز به دست آورد، اما همجواری این خطوط در کنار بیانیهی نویسنده در مورد این گالری، امکان و اعتبار زیادی به این برداشت میدهد.
(عکس شمارهی ۴- جلال الدین سلطان کاشفی- بدون عنوان- رنگ روغن روی بوم- ۱۳۹۰)
در نهایت باید بدانیم که نقاشی انتزاعی در ایران توسط هنرمندان زیادی آزموده شده اما نزدیکی ذهنی هنرمندان ایرانی با جریان هنری در خارج از ایران و تلفیق آن با روحیات لطیف نگارگری ایرانی، خود دستاوردی ارزشمند است و بررسی رفتار هنرمندی چون جلال الدین سلطان کاشفی در این بستر، قابل توجه و شاید بتوان نقاشیهای نمایش داده شده در این نمایشگاه کاشفی را به نوعی «ایرانیزه شدن هنر انتزاعی» دانست که نه تنها غربی نیست، آشنا و جهان شمول است.