نقدی بر آثار محمد علی ترقی جاه

بسمه تعالی

در این صفحه نقد آثار هنرهای تجسمی   به دبیری دکتر افضل طوسی ارائه میشود .

نقدی گروهی آثار محمدعلی ترقی جاه

مدیر نقد : مرضیه شمشیری

محمدعلی ترقی جاه در سال ۱۳۲۲ در تهران متولد شد و در سال ۱۳۸۹ درگذشت. وی اولین نمایشگاه خود را در سال ۱۳۵۵ به صورت انفرادی در تهران برگزار کرد و در سال ۱۳۴۶ برنده مدال طلای مسابقات هنری دانشگاه های ایران شد. ترقی جاه نقاش نوگرا و خود آموخته ایرانی ، در ابتدای راه به شیوه ای واقع نما نقاشی می کردکه  رفته رفته  آثار او انتزاعی تر و  خیال انگیز تر گشت. در آثار ترقی جاه با سمفونی از رنگ های گرم و فرم ساده شده ایی از اسب و خروس و انسان  رو به رو هستیم. رنگ های گرمی چون قرمز، نارنجی، زرد، شرابی، صورتی، قهوه ای با رنگ وبوی کویری که در همنشینی با خوشنویسی  پر رنگ مشکی به صفحه و اشکال جان می بخشند. در نگاه اول به آثار نظم دقیق تابلوها و بی وزنی آنها حس می شود. از طرفی اگر در یک گالری همه کارها در کنار هم قرار بگیرند مخاطب به یک باره با تکرار فرم ها و اشکال شبیه به هم مواجه می شود و این سوال که چرا همه تابلوها شبیه بهم هستند در ذهنش ایجاد می شود. نکته قابل توجه این است که ذهن مخاطب درگیر شده و به دنبال وجه تمایز بین آثار می گردد و مدام چشمانش میان دوکار می چرخد و در اینجا می توان به معنی پنهان و شاعرانه برخی از آثار پی برد.

«اسب» به عنوان عنصری نمادین در آثار این هنرمند به وفور دیده می شود. خطوط منحنی و ترسیم اسب از زوایای مختلف، خط نوشته ها ، خروس و پرندگان بر روی بدنه اسب ها از سوژه های قابل مشاهده در تابلوها ست . اسب نماد شجاعت، قدرت، آزادی و سرعت است اما در این آثار هیچ گاه سرعت به چشم نمی خورد و پافشاری نقاش برای ترسیم اسب در همه آثار خود نوعی استقامت را به ما نشان می دهد. در بعضی از آثار او صرفا قسمتی از بدن اسب دیده می شود. برخی آثار وی ترکیب اسب با خوشنویسی است. بطور مثال قسمتی از بدن اسب ها با خوشنویسی پوشیده شده گویی که بر خورجین اسب ها خوشنویسی شده است؛ البته کلمات خوشنویسی شده چندان قابل خوانش نیست . نکته حائز اهمیت در برخی از آثار ترقی جاه وجود چشم برای اسب هاست؛ گویا  که اسبها به چهره هایی ناراحت از انسان تشبیه شده اند.

اسب برای عموم نماد نجابت است . از اسب سیاه در آئین زرتشت بعنوان نماد مرگ و از اسب سفید به عنوان نماد زندگی یاد شده است و حضور هر دو این نمادها در نقاشی های ترقی جاه، نقاشی های او را به صحنه نبرد مرگ و زندگی تبدیل کرده است. بوم های نقاشی وی به صحنه کشاکش جهان هستی بدل شده است و اسب چون زندگی، در عرصه ای بی همتا و جاودان در آثار او تکرار شده است و هیچ فرمی همچون فرم های خمیده نرم و سیال نمی توانست با این زیبایی مفهوم انتزاعی چون «هستی» را به تصویر بکشد.

با نگاه به اسبهای ترقی جاه با آن نگاه انسانی و دهانهای بسته که در فضا سیال و ارام گاه در کنار زنان میخرامند ، از خود میپرسیم مقصد این اسبها کجاست وبه کجا میروند .

ترقی جاه در جایی بیان می دارد: « همیشه آرزویم این بوده که همه آدمیان بی آنکه دل مشغول فرهنگ، مذهب یا آیین و دیگر ویژگی های متمایز دهنده فرد باشند در کنار هم با صلح و آرامش زندگی کنند».

نکته بسیار ظریفی که در برخی آثار ترقی جاه به چشم می آید این است که اشعار صوفیانه را چاشنی تابلو می کند تا مضاف بر بهره گیری از زیبایی شناسی خود خط ها، مخاطب را به سنت ادبی و عرفانی ارجاع می دهد و اینگونه خصلت شاعرانه در آثارش نمود پیدا می کند.

*در ادامه  با نگاهی  از نزدیک به نقد کوتاهی بر سه اثر ترقی جاه می پردازیم :

اثرشماره ۱ :  این اثر بی عنوان  با ترکیب رنگ قرمز و سیاه و نوعی حرکت که در دویدن اسب ها نمایان است مفهوم تلاطم، خطر و آشوب را بازنمایی می کند.پس زمینه سرخ با اسب های سیاه، فضایی شبیه به تلاطم زندگی، احتمالا فضای تنش، جنگ و … نشان میدهد . چندین اسب در یک جهت دوان اند اما متفاوت با یکدیگر. اکثر اسب ها به جلو می روند بجز چند اسب. احتمالا این صحنه روزگار است که وی سعی در بازنمایی آن دارد. اسب هایی که سرنگون شده اند به گمانی نتوانسته اند طوفان زندگی را تاب بیاورند. برخی از اسب ها همچنان که به جلو می تازند، رو به عقب دارند؛ گویا آن ها جا مانده ای دارند . شاید مادرند و یا عاشق .

صحنه روزگار پر از تلاطم و جنگ هاست و انسان در این جهان مدام در حال فرار است تا راهی برای التیام رنج هایش بیابد.اسب ها در این اثر عموما یک شکل هستند بجز آنکه در شکم دوتایشان دسته گل قرار گرفته که می تواند نماد نوعی مهر در وجودشان باشد. تنها یکی از آنها بدنی سفید دارد که او را از بقیه متمایز می کند و مفهومی جدا دارد؛ اما سردسته و رهبر نیست، احتمالا حامی معنوی و امیدبخش دیگران است و همچنین اسب هایی با تن ناقص ،گویی چیزی را رها کرده و می روند.

تصویر شماره ۱ – بی عنوان اثر ترقی جاه .

اثر شماره ۲  : همانطور که گفته شد ؛  «اسب» در نقاشی های ترقی جاه  دائما تکرار شده و این تکرار احساسات متفاوتی را به بیننده القا میکند. دومین عنصری که در نقاشی های ترقی جاه به چشم می خورد «زن» است. در این اثر دو زن با چهره ای معلوم و دو زن دیگر بدون چهره به تصویر درآمده اند که حس ناقرینگی را به بیننده القا می کنند. در قسمت بالای اثر چند نقاشی از زن و مرد با چهره هایی که واضح نیستند کشیده شده است که هم فضای بالا را تا حدی سنگین کرده و هم به نوعی فضای مثبت و منفی را با رنگ های تیره و وهم انگیز  ایجاد کرده است.

تصویر شماره ۲- بی عنوان ترقی جاه

تابلو ۳: نام  این اثر ذوالجناح  است ، در ابعاد ۱۵۰ در ۲۰۰ . در این اثر اندام  اسب به صورت ناقص در کل تابلو تکرار می شود. اندام اسب هایی بدون سر و پاها…اسب هایی ناقص  که در کل تابلو با ترکیب بندی نا منظم و منتشر قرار گرفته اند و در قسمت میانی تنه ی ناقص آن ها نوشته هایی با خط نستعلیق خطاطی شده است. تابلو ترکیبی از نقاشی و خط است ، اما در دسته نقاشی خط نمی گنجد. روی بدن اسب ها به صورت تکرار شونده عبارات : عشق، عشق آمد، عشاق، آری و در قسمت مرکزی کادر کمی متمایل به چپ عبارت «لا اله اله الله» به زحمت اما قابل مشاهده است .

لکه هایی با رنگ زرد، اخرایی و نارنجی در سراسر کادربه صورت دایره هایی در پس زمینه سفیدکادر قرارگرفته اند که کمک شایانی به گردش چشم مخاطب در اثر  می کند.

نام اثر ذوالجناح، اسب امام حسین(ع) عنوان شده است. در روایاتی که از ذوالجناح در حادثه کربلا نقل می شود می توان به این روایت اشاره کرد: ذوالجناح بعد از شهادت امام حسین(ع) آنقدر سر خود را بر زمین کوبید تا زمانی که در مقابل خیمه امام حسین(ع) نقش بر زمین گشته و جان سپرده است. این داستان می تواند با بی سر بودن اسب های تصویر شده ترقی جاه  مرتبط باشد. تکرار عبارت عشق و عشق آمد از لحاظ معنایی ارتباط عمیقی با داستان ذوالجناح در کربلا دارد. نوشته شدن این عبارت با خط نستعلیق، که خطی ایرانی است؛ پیوند عمیقی با عشق و علاقه ایرانی شیعه با حادثه کربلا دارد.

 

تصویر شماره ۳- ذوالجناح ، ترقی جاه .

 

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا